۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

ریلود خوئینی ها

سلام !!
به یاد دارید حوادث کوی دانشگاه سر چه موضوعی جرقه خورد ؟؟بله سلام ....تعطیلی روزنامه سلام باعث آن جرقه ای شد که البته انتهایش بسیار غم انگیز بود...وقایعی که شروعش و بهانه اش مبارزه با تهاجم فرهنگی بود...تنی چند در خارج از ایران و عده ای در داخل و بعد هم فجایعی در حق دانشجویان ....یعنی نابودی مخالفان.
اما یک آقایی بود به اسم موسوی خوئینی...که از آورندگان خاتمی به صحنه انتخابات رژیم بود در سال هفتاد و شش...و ظاهرا دارای القابی چون پدر معنوی یا پدر خوانده اصلاحات؛مرد خاکستری و روحانی سرخ پوش نیز دارد و بعد از یک غیبت طولانی جدیدا وارد صحنه شده و اخیرا گفته بود که هدف اصلاح‌طلبان  «حفظ جمهوری اسلامی»است و اصلاح‌طلبان نه تنها با شعار علیه رهبری مخالفند بلکه آنان در چارچوب نظامی دست به کار سیاسی زده‌اند که تمام اصول قانون اساسی آن و از جمله «اصول مربوط به رهبری» همگی یک کل منسجم را تشکیل می‌دهند و از یک اعتبار برخوردارند.و جدیدا هم صحبتهایی درباره فلسطین و محو اسرائیل....!!
 در دوران خمینی پست‌های مهمی همچون نماینده تام الاختیار خمینی در بررسی صلاحیت داوطلبان اولین دوره ریاست جمهوری، نایب رئیسی دوره اول مجلس شورای اسلامی، عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما (۱۳۵۹)، دادستانی کل کشور، ریاست سازمان حج ایران، نمایندگی دورهٔ اول مجلس خبرگان رهبری، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. اما پس از مرگ خمینی بجز مدتی حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام (ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری)هیچ مسئولیت رسمی جدی نداشت و با انتشار روزنامه توقیف‌شدهٔ سلام (۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸) که به شدت از سیاست‌های دولت انتقاد می‌کرد نقش مهمی در پیروزی محمد خاتمی در انتخابات داشت.
نکته جالبتر اینجاست که  به خاطر اختلاف نظر با روحانیون غیر سیاسی قم را هم نتوانست تحمل کند و به تهران رفت و کلاس‌های تفسیر قرآن در مسجد جوزستان نیاوران دایر کرد با استقبال جوانان روبرو شد. در اواسط دهه پنجاه بخاطر پخش اعلامیه‌های خمینی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق!! دستگیر شد و به پانزده سال حبس محکوم شدولی پس از ده ماه با آغاز فضای باز سیاسی در کشور به همراه بسیاری از زندانیان آزاد شد. سپس به دعوت دوست قدیمیش احمد خمینی به پاریس رفت و به یکی از مشاوران خمینی تبدیل شد و با او به مهرآباد بازگشت!!
خوئینی ها:"آمریکا چند پایگاه نظامى در اختیار داشت که جاسوسى علیه اتّحاد شوروى از وظایف آنها بود .همچنین رادارهایى که آمریکا در زمان شاه نصب کرده بود، عمق خاک روسیه را زیرنظر داشتند .بنابراین خدمتى که انقلاب با تخریب این رادارها به اتّحاد شوروى نمود، خدمت بزرگى بود و لازم بوداتّحاد شوروى ارزشى به این عمل قائل مى شد و از ایران حمایت مى کرد"
و اما اشغال کنندگان سفارت آمریکا در تهران عده ای جوان بودند دانشجو و با سن متوسط بیست و دو سال که یک چهارمشان دختران با لباسها و مقنعه های تیره بود و یک شورای مرکزی هشت نفره که هفت نفرشان شناخته شده اند و در راس آنها محمد موسوی خوئینی ها ...محسن میردامادی..معصومه یا نیلوفر ابتکار (ماری،بزرگ شده در پنسیلوانیا و در نقش مترجم)...و غیره ولی جدا اسامی این دانشجویان این روزها بیشتر جالب است :
پیمان(مجاهدین خلق)،رضا سیف اللهی،ابراهیم اصغر زاده(دادستانی،سپاه،وزارت ارشاد)،شمس وهابی(نماینده مجلس)،جواد شیخ الاسلام،علیرضا هادی پور،محسن وزوایی،حبیب الله بیطرف(وزیر نیرو)،علیرضا نادری،فضل الله عابدینی(از فرماندهان سپاه)،حسین سیف،محمود میرسلطانی،محمد بولوردی،مجید صفایی،صادق ترکاشوند،عباس زریباف(مجاهدین خلق)،علی زحمتکش(مدیر عامل آب نیرو)،عباس عبدی و محمد عطریانفر و ....اسامی بدون پرانتز غالبا در جنگ جانشان را از دست دادند.و البته بعضا خانم رهنورد(همسر میر حسین موسوی)را نیز در ساختمان کتابخانه دیده اند!
در آن زمان احمد خمینی نیز به نشانه تایید خمینی وبه منظور مشاهده آنچه رفیقش انجام داده برای بازدید از سفارت در آنجا حاضر شد...جالب آنجا که رجوی هم آنجا بوده است!
در مورد عباس عبدی هم همین بس که جدای اینکه در تمامی لحظات کنار خوئینی ها(معاونت فرهنگی تحقیقات استراتژیک،مشاور دادستانی،شورای سردبیری سلام) بوده اینکه در وزارت اطلاعات زمان ری شهری معاونت بخش خارجی را داشته اشت!!
خوئینی ها در بوداپست یک دانشجوی انقلابی بوده (1960)و بعد به آلمان شرقی (مارکوس وولف رئیس سرویس مخفی)رفته و سرانجام در پاتریس لوموبای روسیه موفق به اخذ لیسانس می شود..در یمن و جنوب لبنان آموزش دیده و در دهه (1970) در نقاطی چون ژنو،طرابلس،بغداد،الجزیره و مسکو رفت آمد داشته است.و بعدها زنجیره ای تشکیل می دهد که از شوروی آغاز(آندروپف رییس ک.گ.ب و علی اف از اعضای کمیته مرکزی حزب توده)و از طریق حزب در آذربایجان در صدد جنبش و توطئه ضد شاه و کشور(رادمنش دبیر کل،جهانشاهلو معاون،اسکندری از شاهزاده های قاجار و جانشین رادمنش،کیانوری نوه شیخ فضل الله وکامبخش برادر زن کیانوری)و از طریق پناهیان و تیمور بختیار(معاون نخست وزیر و رییس سازمان امنیت و اطلاعات کشور در مهر سال سی و پنج)و سرانجام در 1974 و از طریق خوئینی ها و دعایی(منشی خمینی و نماینده مجلس از دور اول تا ششم) ارتباط خمینی با ک.گ.ب برقرار می شود....
از روزنامه ایتالیایی درباره خوئینی ها:
"او شیفته احکام با تحکم است و هنگامی که پای عمل در میان باشد آن را به کار میبندد.....یارانش به او به چهره یک کارشناس می نگرند...تجربه اى که او در شرق اندوخته، زمانى به کمک او مى آید که پاى زدن ضربه اى جنجال آفرین در
میان باشد...!!!



۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

نفت،طلاو مواد غذایی

یک-فکر کنم بعد از مشایی نوبت به این سپاهی عبوس رسیده که هر روز خبر ساز شود و هر بار یک سوژه ای هم بشود برای من....
جدیدا مکاشفه کرده اند که ایران نه تنها به واردات بنزین احتیاجی ندارد بلکه در این زمینه به خود کفایی رسیده و دو یا سه سال دیگر با توسعه پالایشگاه که در دست ساخت است به عمده ترین!!! صادر کننده بنزین در دنیا!! تبدیل می شود..
پیشتر خبرگزاری‌ها درباره از سرگیری واردات بنزین و دستور واردات روزانه روزانه ۱۴ میلیون لیتر بنزین توسط وزارت نفت ایران، منتشر کرده بودند.در حال حاضر روزانه  چهل و هشت میلیون لیتر بنزین در داخل تولید می شود و برای تامین نیاز فعلی کشور که حدود شصت میلیون لیتر در روز اعلام می شود روزانه به واردات دوازده میلیون لیتر بنزین نیازمندیم.برهمین اساس مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فراورده های نفتی درده مرداد ماه امسال با ارسال نامه ای به شماره 62234-1/90 به مدیریت امور بین الملل خواستار واردات سیصد و بیست هزار تن فراورده اکتان افزا با اکتان 90(بنزین سوپر) به کشور شده است.
حالا اصلا همه این ها به کنار....تولید نفت به میزان سیصد هزار بشکه کاهش تولید داشته است.که عمدتا این کاهش را به دلیل آن می دانند که اکثر میادین بزرگ نفتی به ویژه در مناطق نفت‌خیز جنوب در نیمه دوم عمر خود به سر می‌برند.ضمن اینکه ایران به طور متوسط روزانه سه میلیون بشکه نفت خام در مناطق نفت‌خیز جنوب تولید می‌کند،برای طرح‌های نگهداشت توان تولید نفت به حدود پنج میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد.و البته متاسفانه دلیل آن هم تحریم ها به خصوص در زمینه سرمایه گذاری و فروش تجهیزات از یک سو و عدم خرج شدن درآمد حاصل از فروش نفت در به روز رسانی تجهیزات رفته رفته این صنعت ملی را تدریجا زمین گیز کرده(نمونه اش واریز نشدن مازاد فروش یازده میلیارد دلاری !!)حالا تازه این ابله وعده سهم بیشتر به مردم از نفت و گاز می دهد و بعد از خمینی فریبکار و احمدی نژاد شیاد این مردک می خواهد سفره ها را بنزینی کند!
دو-اما از آنجا که ما همه چیزمان روی استاندارد و مطابق با موازین بین المللی هست و اقتصادمان و بازار بورسمان با معیارهای جهانی هست قصد بر این هست که قیمت طلا را مطابق قیمت جهانیش عرضه کنیم.این روزها خبرها حاکی از قیمت نیم میلیونی سکه و دقیقا پانصد و بیست و سه هزار تومانی اش هست و رایزنی ها و پیش بینی ها قیمتی نزدیک به هفتصد هزار تومان را نیز دور از ذهن نمی دانند.علتش را هم که جویا شدند آقایان گفته اند چون رکود اقتصاد جهانی هست پس اوضاع به همین صورت است...و نمیگویند که اقتصاد خودشان خراب است وگرنه که نه با بورسهای دنیا ارتباط داریم و به لطفشان تحریم هستیم و مراوده مالی با دنیا نداریم که اینگونه متاثر شویم از اوضاع جهانی....رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر در پاسخ به این‌که با وجود ثابت ماندن قیمت جهانی طلا در روز یکشنبه، چرا قیمت سکه در ایران افزایش یافت، گفت که قیمت طلا در ایران در روز شنبه اندکی کمتر از قیمت جهانی بود، اما در روز یکشنبه دقیقاً مطابق با قیمت جهانی شد!!!فعلا که قرار بر این است که کارت ملی را ببری بانک و پنج تا سکه هم بیشتر نمی دهند...قابل توجه عزیزانی که در شرف ازدواج هستند و مهریه های سنگین هم تعیین می کنند....به زودی باید برای خرید سکه سند منزل ببرید اینطور که پیش می رویم !!
سه- روز قبل خبر از توقف واردات میوه بود...وارداتی که به شدت باغداران و کشاورزان را زمین گیر کرده بود...و همچنین افزایش چهل در صدی وابستگی صنایع کشاورزی در طول پنج سال و صد در صدی در طول یکسال(84تا85)را شاهد بودیم و تنها کار مجلسیان افزایش تعرفه بود که تنها گرانی را به همراه داشت و اصل مشکل به قوت خودش باقی بود...از سوی دیگر
دبیر کانون انجمن‌های صنایع غذایی ایران می‌گوید که افزایش هزینه‌های داخلی در اثر هدفمندی یارانه، کنترل دستوری قیمت مواد غذایی و افزایش قیمت مواد اولیه وارداتی  به رکود تولید در صنایع غذایی منجرشده است. 

مدافع بی دفاع

هر کاری هم که بکنم نمی توانم این قضیه را که مادری فرزندانش را و فرزندان مادرشان را یازده سال فقط هفته ای یکبار از پشت میله ها(محیط زندان) ببینند و سالهای عمر بگذرد آنهم به جرم دفاع از کسانی که نیازمند دفاع هستند.....نمی توانم هضمش کنند.
ترجیح میدهم به جای میرحسین و ... کاری برای اینها انجام دهم و گرنه او که در خانه است و خیالش راحت که ژست اپوزوسیون هم دارد.
اینها بهانه ای بود که بگویم که نسرین ستوده وکیل مدافعی که به یازده سال زندان محکوم شده برای دومین هفته متوالی از دیدار حضوری با فرزندان و همسرش خودداری کرد به دلیل برخورد توهین آمیز با خانواده اش.خانم ستوده در نامه‌ای به رییس قوه قضاییه و سرپرست دادسرای اوین، اعلام کرده است چون خوفناک‌ترین دادسرای ایران به طورغیر قانونی هفته گذشته خانواده‌اش را به اتفاق دو کودک خردسالش ساعاتی به گروگان گرفته است از این پس ترجیح میدهد برای آسیب نرسیدن به فرزندانش از انجام چنین ملاقاتی خودداری کند.
شانزدهم مرداد در جریان یکی از این ملاقاتهای کابینی و بیست دقیقه ای رضا خندان همسر ایشان که مطابق همیشه دفترچه یادداشتی به همراه داشت به همین خاطر با مامورین اطلاعاتی درگیر می شوند و نتیجه اش باز داشت پنج ساعته خانواده ستوده شده و خب نیما و مهراوه که هم خسته و گرسنه بودند و هم شاهد درگیریها در حضور مادر گریه می کنند ....
جزییات را که می خواندم واقعا کلافه و عصبانی بودم از این همه بی رحمی که در آن مملکت است و تصور فشار بی امان روحی بر این خانواده ...البته واقعا باید اعتراف کنم خانم ستوده قلبی محکم و به واقع ستودنی دارند...ایشان که وکالت بسیاری از زندانیان جریانات پس از انتخابات را به عهده داشت در آستانه برگزاری دادگاه برای تعلیق پروانه وکالت اش در نامه ای به همسرش می نویسد: من چه پروانه‌ی وکالت داشته باشم یا نداشته باشم به احکام ناعادلانه‌ی آنها معترضم. می‌خواهند دادگاهی برپا کنند تا پروانه‌ی وکالتم را ابطال کنند. البته پروانه‌ی وکالتی دارم که سعی کرده بودم ضمیمه‌ی شرافتم باشد. اگر روزی پروانه‌ی وکالت را حکومتی از من بگیرد، شرافتم را که با هیچ حکمی نمی‌تواند بگیرد. همان مرا بس. تا زمانی که این احکام غیر عادلانه به حیات خود ادامه می‌دهد و تا زمانی که دادگاه انقلاب به صدور احکام اعجاب انگیز خویش ادامه می‌دهد، عزیزم، من بی‌پروانه‌ی وکالت یا با پروانه، به این احکام معترضم.اعتراض به احکام ناعادلانه نیاز به پروانه‌ی وکالت ندارد. به آنها بگو پروانه‌ام را از من بگیرید، عدالت را نه.
رضا خندان می گوید :"شهریور پارسال همسرم بازداشت شد و اولین ملاقات حضوری ما خرداد ماه امسال بود. دادستان یا مسئولان قضایی این حق را از ما دریغ میکردند و به ما ملاقات نمیدادند.در تمام ایام عید نوروز هم هیچ ملاقاتی نداشتیم. عیدی که قاعدتا باید به خانواده ها مرخصی و ملاقت حضوری بدهند، ما حتی ملاقات کابینی هم نداشتیم. از ۲۶ اسفند تا ۱۹ فروردین هیچ ملاقاتی نداشتیم.این مظلومیت بچه ها و فشاری که به خانواده ها می آید واقعا غیر قابل تحمل هست."
دادگاه انقلاب برای اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی یک سال زندان و برای هر کدام از دو اتهام اقدام علیه امنیت ملی و نپوشیدن حجاب اسلامی در یک فیلم سخنرانی پنج سال زندان در نظر گرفته است.

و رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی که دم از قدرت و مدیریت می زند یک سخنرانی بدون پوشش مد نظرشان که برآمده از یک اسلام عربی است و هیچ ارتباطی با روح ایرانی مان ندارد باز هم پایه هایش سست می شود و امنیتش مخدوش که چنان حکم میدهد و روحی و جسمی توحش و شکنجه گری می کند.....و این کودکان... امیدوارم به زودی بساط ظلم ریشه کن شود و همه فعالان و انسانهای آزاده ای چون نسرین ستوده به آغوش خانواده شان بازگردند....و باز در برابر مناعت طبعتان سر تعظیم فرود می آورم .....بسیار باید از شما بیاموزند.



 

موش ها یا پری دریایی

اگر مردم لیبی بجای دست بکار شدن، دست به دعا می شدند قذافی می رفت؟
اما امروز ما نفهمیدیم که دقیقا چه اتفاقی افتاد...کشته شد؟..فرار کرد؟...با خیال راحت نشسته سر جایش و یا در حال زد و خورد اما آنچه که توجه من را جلب کرد این بود که سخنانش من را یاد صدام حسین می اندازد...نیروهای مخالف پشت در و آقا کماکان مدعی است که همه جا امن و امان است...نمی دانم که تبلیغات جنگی است یا اعتماد به نفس و یا حتی خوش خیالی و جنون از دست رفتن قدرت !!حالا جالب تر آنجاست که قذافی بیست و چهار ساعت قبلتر خبر از امن بودن پایتخت میدهد و این که "موشها"را فراری و منهدم کرده است...اما مخالفان مسلح وارد شهر شده و حتی پایگاه های دفاعی شهر و صدا و سیما را تصرف کرده و حتی گارد را وادار به تسلیم کرده اند .و عملا یا قذافی خودش می رود یا از درون سوراخی در زیر زمین بیرونش می آورند و یا کشته می شود به دست مخالفان خشمگین ..
اما آیا به راستی بدون حضور نیروهای ناتو هم این اتفاقات می افتاد...؟حملات شورشيان ليبی هماهنگ‌شده با حملات ناتو به طرابلس است و جنگنده‌های ناتو نيز چند هدف را در اين شهر بمباران کردند. خبرنگاران از انفجارهای سنگين گفته‌اند اما هدف بمباران‌های نيروهای ناتو هنوز روشن نيست؟!از طرفی همبه گزارش الجزیره، موسی ابراهیم، خواهان آتش‌بس فوری شده و از جامعه جهانی خواسته تا حذف سرهنگ قذافی از قدرت را، در اولویت طرح صلح قرار ندهند.او گفت اگر شورشیان به طرابلس برسند، هیچ برنامه سیاسی ندارند. او گفت شورشیان خواهان دموکراسی و حقوق بشر نیستند و تنها در پی خون‌ریزی و انتقام‌گیری هستند.حال جالب است بدانید که نیروهای مخالف نام عملیات خود را "پری دریایی" گذاشته اند.خیلی دوست داشتم وجه تسمیه همچنین نامگذاری را بدانم !!به هر حال دومینوی سقوط حاکمان مستبد عرب این بار به قذافی رسید تا درآینده شاهد سقوط کدام پایتخت باشیم ...اما به شخصه در دو نکته تردید دارم...یکی اینکه اغلب این نیروها و مردم فقط می دانند که چه چیزی را نمی خواهند ....اما نمی دانند چه چیزی می خواهند و بدین ترتیب چند سالی را در بلاتکلیفی می گذرانند و بخصوص در مورد لیبی و مسلح بودن شورشیان احتمال توحش و آشوب هست وبقول نخبگان رفتن دیکتاتور به معنای رفتن دیکتاتوری نیست ...حتی به قول شاهزاده رضا پهلوی در شکل جمهوریتش هم قابلیت دیکتاتوری هست و کلا این منطقه ابزار زیادی برای دیکتاتوری نمی خواهد...یکی شیر نفت و دیگری اسلحه ...و مطلب دوم حضور نیروهای خارجی است که آیا فردا مملکت را رها می کنند یا در ازای کمکی که کرده اند خواهان سهمی هستند و حضور در منطقه ؟گذر زمان پرده از این اسرار بر خواهد داشت.

۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

لعله های دلسوزتر از مادر؛ درسه پرده فعلا

به قول یکی از دوستان علیرغم خبرهای غم انگیز مملکتمان بعضی وقتها بعضی خبرها آدم را می کشد از خنده....
یک-باز هم سربازان بدنام امام مجهول الهویه و کارآگاه حیدر موفق شدند یک شبکه به قول خودشان دین ستیز را منهدم کنند....شبکه ای که وسط خاک ایران در زیر لایه های پیچیده امنیتی و رموز فراوان مشغول بودند و نیروهای اطلاعاتی پس از چندین روز حفاری در این لایه ها و رمز شکنی های گسترده موفق شدند که از طریق مانیتور وارد محل اختفایشان شده و یکی یکی شان را دستگیر و به اشد مجازات برسانند.در این معلوم فهمیدند که این شبکه با سفارتخانه های غربی در تماس بوده اند و امکانات فنی دریافت می کردند،با اسرائیل رابطه داشته اند و از فرقه بهائیت هم کمک می گرفته اند و همه را داوطلبانه اعتراف کرده اند!!
فعالیتشان ایجاد سایت،وبلاگ و تالارهای گفتگو(چت روم) وفعالیت در شبکه های اجتماعی بوده و با هویت جعلی اقدام به تخریب باورها و اعتقادات مذهبی مردم می کردند...!!!!آهااااا......اولا پس معلوم شد که اینها فقط باور بوده اند وحقیقت ندارند و نگرانی از این است که پرده ها بیفتد و همگان بفهمند که در پشت این مقدسات هیچ چیزی نیست....که فهمیده اند وگرنه این همه فعالیت که بدون مخاطب نبوده و مثلا وبلاگ مطالعه می شده و افراد در چت روم و شبکه های اجتماعی بحث و تبادل نظر می کردند.
از سویی دیگر نه نامی از افراد موهن به مقدسات منتشر شده و نه نام مشخصی از سفارتهایی که وقتشان را میگذارند برای رژیم که پایه هایش با هر چیزی سست می شود...که چه بسا هم اسرائیل کشوری است مذهبی و هم بهائیون هم از همین دین اسلام نشات گرفته اند و دلیلی برای توهین به اسلام ندارند....حتی اسم سایت هم منتشر نشده...خلاصه خیلی این روزها نگران دین مردم هستند....که روزیشان از همین دین است و گرنه خدا اگر خدا باشد هیچ نیازی به احمق،ریشو و پشمالویی چون تو ندارد که بخواهی هدایت کنی خلق را.
دو-چند روز پیش آزادگان جنگ یعنی کسانی که اسیر عراق شده بودند به علت مشکلات مالی درمقابل ساختمان ریاست جمهوری دست به تحصن زدند و خواستار اجرای ماده ۱۳ قانون حمایت از آزادگان ازسوی دولت شدند.در این میان رفسنجانی هم از آب گل آلود ماهی گرفته و ضمن تجلیل از دوران ریاست جمهوریش و خدماتش!!یاد آور این نکته شد که در طول سالهای گذشته پول زیادی از فروش نفت به دست آمده و قائدتا نباید شاهد چنین مشکلاتی باشیم.
براساس ماده ۱۳ قانون حمایت از آزادگان که در سال ۶۸ در مجلس تصویب شد و دولت موظف به اجرای آن است تمامی معوقه‌های آزادگانی كه در زمان اسارت غير كارمند بوده‌اند و در حال حاضر كارمند هستند و در زمان اسارت حقوق و مزايايی را دريافت نكرده‌اند به خانواده‌های آنان پرداخت می‌شود.
و اما بنیاد شهید و امور آزادگان وایثارگران که مسئول رسیدگی و پرداخت معوقات است تاکنون سر باز زده و ضمن تقبیح اخباری در مورد زندگی یک جانباز در حمام متروکه،دستور داده که لطفا قبل از انتشار اخبار هماهنگ باشید.با این حال بزرگترین دغدغه مجلس نشینان این روزها فتنه و انحراف و لیست اصولگرایان است برای انتصابات !!
سه-در حالی که ترکیه و عربستان و حتی مبارک بینوا از اسد خواستند که از قدرت کناره بگیرد...روسیه مثل همیشه به صورت قاشق نشسته و جفت پا می آید و در خواست آمریکا و اروپا  را رد کرده و با میانجی گری از جامعه بین المللی می خواهد که به اسد برای اجرای اصلاحات فرصت دهند..این در حالیست که خود اسد و نماینده اش در سازمان ملل هم این امر را رد کرده و ادعا کرده اند که جنایت علیه بشریت را متوقف کرده اند....البته در صحت آن تردید است چون کماکان صدای تیر اندازی به گوش می رسد و ملت سوریه همه قصد ندارند که کوتاه بیایند...پس داستان همین است،در ضمن چند روز گذشته نیز روسیه با طرح تماما مجهول گام به گامش و ضمن اظهار اینکه جمهوری اسلامی همسایه خوبی است و دوستش دارم و لطفا دست به استرتژیک و ژئوپولتیکم نزنید....بار دیگر سیاست هم از توبره و هم از آخورش را ادامه میدهد...دلش که برای ما نسوخته است،به قول بابا بزرگ واقعا تفففف به این روسیه!!

۱۳۹۰ مرداد ۲۷, پنجشنبه

دور درجا زدن

یک اصرار عجیبی که در بین مقامات رژیم وجود دارد این است که تحریم ها رو دور بزنند.حالا این دقیقا چه معنی دارد نمی دانیم و دانسته هایمان سطحی است.فرض بر این است که شاید تحریم ها جای خاصی هستند و اینها می روند مانند میدان دورش یک چرخی می زنند یا یک چیزی شبیه سر است و مانند مدل های آلمانی دورش را می زنند ولی رویش را کوتاه نمی کنند و ...!!!
اما پس از آنکه وزیر چاق و عبوس نفت که سابقا فرمانده قرارگاه خاتم هم بوده از قضا....بعد از آنکه از وزارت و اختیاراتش احساس رضایت کرد،تقاضای اختیارات ویژه ای را کرد که تحت آنها بتواند تحریم ها را دور زنی کند....!!!!
طی دو سال گذسته به علت تحریم ها شرکت های غربی از هرنوع سرمایه گذاری و انتقال فن آوری و فروش تجهیزات نفت و گاز به ایران خودداری می کنند.شرکت‌های توتال فرانسه، استا‌ت‌اویل نروژ، انی ایتالیا، رویال داچ شل هلند و انپکس ژاپن از سرشناس ترین این شرکت ها هستند.در روزهای اخیر شرکت بلاروس نفت هم به زمره شرکتهای تحریم کننده اضافه شد.
از طرف دیگر اضافه کنید هند،چین و کره جنوبی را به جرگه کشورهایی که نفت از ایران خرید کرده و در عوض مبالغ زیادی را به علت مشکلات بانکی و نبود تسهیلات به صورت وجه نقد به ایران بدهکارند و خبرها از گوشه و کنار حکایت از مبادله به سبک انسانهای اولیه و کالا به کالا دارد.بد نیست نگاهی داشته باشیم به تحریم ها :
تحریم های آمریکا علیه ایران:
- تحریم های اولیه علیه ایران در سال 1979 بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران به وسیله دانشجویان. بر مبنای این تحریم ها، واردات محصولات ایرانی جز هدیه های کوچک، مواد اطلاعاتی، مواد غذایی و برخی انواع فرش‌ها به آمریکا ممنوع اعلام شد.
- در سال 1995 بیل کلینتون رئیس جمهوری آمریکا دستور داد که شرکت‌های آمریکایی از سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران و تجارت با ایران خودداری کنند. تهران نیز به دنبال مشتری‌های دیگری برای نفت و گاز خود برآمد.
- در همین سال (1995)، کنگره آمریکا قانونی را تصویب کرد که به موجب آن، دولت آمریکا موظف شد که شرکت های خارجی را که بالای بیست میلیون دلار در سال در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری کرده اند، تحریم کند.
- این قانون در سال 2006 به مدت پنج سال تمدید شد. هیچ شرکت خارجی تا کنون به این خاطر جریمه نشده است اگر چه خیلی از این شرکت‌ها روابط تجاری خود با ایران را کاهش دادند.
- در اکتبر 2007، واشنگتن سه بانک ایرانی را تحریم کرد و سپاه پاسداران را به عنوان گسترش دهنده سلاح های کشتار جمعی معرفی کرد.
- وزارت خزانه داری آمریکا نیز، از این سال به بعد، تعداد زیادی از بانک های ایرانی را در فهرست سیاه خود قرار داد.
- وزارت خزانه داری آمریکا، بر اساس قانون تحریم تجاری، 20 شرکت نفتی و شرکت پتروشیمی تحت کنترل حکومت ایران را از ادامه تجارت با آمریکا محروم کرد.
- در 24 ژوئن 2010، کنگره آمریکا، تحریم‌های همه جانبه شدیدی را علیه ایران تصویب کرد که هدف آن فشار به بخش‌های مالی و انرژی ایران بوده و شرکت‌های خارجی را که با ایران روابط تجاری دارند، دربر می‌گیرد.
- قانون تحریم سال 2010، شرکت‌ها و موسساتی را که در طی 12 ماه، بیش از 5 میلیون دلار فرآورده های نفتی پالایش شده به ایران بفروشند، جریمه خواهد کرد. این موسسات از سیستم مالی آمریکا و انعقاد قرارداد در آمریکا محروم خواهند شد.
- به موجب این قانون، اگر بانک های خارجی با بانک های ایرانی یا سپاه پاسداران رابطه تجاری داشته باشند، از ارتباط با سیستم مالی آمریکا شدیدا محروم خواهند شد.
- در فوریه 2011  بانک رفاه کارگران به خاطر فراهم کردن تسهیلات برای خرید چند میلیون دلار موشک و تانک برای وزارت دفاع ایران، مورد تحریم واقع شد.
- در ماه می 2011، دولت آمریکا، بیست و یکمین بانک دولتی ایران یعنی بانک صنعت و معدن را در فهرست سیاه خود قرار داد چرا که این بانک از طرف دو موسسه مالی تحریم شده یعنی بانک ملت و بانک ایران و اروپا (EIH Bank) معاملاتی در زمینه گسترش سلاح های کشتار جمعی انجام داده بود.
- دولت آمریکا همچنین شرکت نفت دولتی ونزوئلا یعنی و شش موسسه نفتی و کشتی رانی این کشور را به خاطر روابط بازرگانی با ایران و نقض قانون تحریم ایالات متحده، تحریم کرد که باعث خشم دولت هوگوچاوز شد.
- در ماه ژوئن 2011 ، دولت آمریکا تحریم های جدیدی را علیه سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی و فرمانده آن یعنی اسماعیل احمدی مقدم اعمال کرد.
-  به موجب این تحریم، همه دارایی های این نهادها ضبط شد و افراد و موسسات آمریکایی از داشتن رابطه با آنها منع شدند.
تحریم های اتحادیه اروپا
- اتحادیه اروپا، اعلام کرد که از صدور ویزا برای برخی از مقامات دولتی ایران از جمله محمدعلی جعفری، رئیس سپاه پاسداران، مصطفی محمد نجار، وزیر دفاع سابق ایران و غلامرضا آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی و برخی متخصصان هسته ای و موشک های بالستیک، خودداری خواهد کرد.
- دولت بریتانیا در ماه اکتبر گذشته اعلام کرد که روابط تجاری خود با بانک ملت و خطوط کشتی رانی ایران را قطع کرده است. هر دو موسسه قبلا به وسیله دولت آمریکا تحریم شده اند.
 - در 26 جولای 2010، اتحادیه اروپا، قوانین جدیدی را در زمینه ممنوعیت پرواز هواپیماهای باری به ایران یا از ایران تصویب کرد. بر این اساس تنها بارهای محدودی به وسیله هواپیماهای مسافری جا به جا خواهد شد.
- در 12 اوت 2010، اتحادیه اروپا، تحریم های شدیدتری را علیه ایران اعمال کرد از جمله ممنوعیت ایجاد سرمایه گذاری مشترک با شرکت های ایرانی که در زمینه نفت و گاز طبیعی فعال اند.
- دولت های عضو اتحادیه اروپا موظفند که از صدور بیمه یا تمدید آن برای دولت ایران خودداری کنند.
- خرید و فروش، کارگزاری و یا همکاری در زمینه صدور اوراق قرضه دولتی و عمومی تضمین شده به وسیله دولت ایران، بانک مرکزی ایران یا هر بانک دیگر ایرانی ممنوع است.
- واردات و صادرات اسلحه و تجهیزاتی که به غنی سازی اورانیوم مربوط اند یا استفاده های دوگانه ای دارند، ممنوع است.
- به موجب این تحریم ها، فروش و عرضه یا انتقال تجهیزات و تکنولوژی انرژی که دولت ایران می تواند از آنها برای پالایش و معیان گاز طبیعی یا کشف و تولید آن استفاده کند ممنوع است. اتحادیه اروپا انتظار دارد که اثرات این تحریم‌ها در طول زمان افزایش یابد.
- انتقال پول های بیشتر از 40 هزار یورو نیازمند مجوز مقامات ارشد دولتی کشورهای عضو اتحادیه است. مبالغ بالای 10هزار یورو که به مواد غذایی یا بهداشت مربوط نمی شوند، باید ثبت شوند.
- در ماه می 2011 وزرای خارجه اتحادیه اروپا، تحریم های خود علیه ایران را تمدید کرده و توافق کردند که نام بیش از 100 شرکت و فرد را به فهرست شرکت‌ها و اشخاص حقوقی مورد تحریم اضافه کنند از جمله همه افراد و موسسات مرتبط با شرکت کشتی‌رانی جمهوری اسلامی.
- شرکت سفیران پیام دریا که کارهای شرکت کشتی رانی جمهوری اسلامی را انجام می‌دهد، در فهرست شرکت‌های  تحریم شده قرار دارد.
- دیپلمات‌های اتحادیه اروپا در 23 ماه می گفته اند که بانک ایران و اروپا (EIH) را که در زمینه تجارت با ایران فعال است، در فهرست بانک های تحریمی قرار داده اند.
تحریم های سازمان ملل
- شورای امنیت سازمان ملل در چهار دوره مختلف یعنی دسامبر 2006، مارس 2007، مارس 2008 و ژوئن 2010 در مورد تحریم ایران قطعنامه صادر کرد.
- نخستین دور تحریم ها، شامل مواد حساس هسته ای و دارایی های افراد و شرکت های مرتبط با برنامه های هسته ای ایران بود. این قطعنامه به ایران 60 روز مهلت داده بود که برنامه غنی سازی اورانیوم خود را متوقف کند اما این مهلت از سوی ایران نادیده گرفته شد.
- دومین دور تحریم‌ها شامل تحریم های اسلحه و مالی بود. بر مبنای دور جدید تحریم ها، دارایی های 28 شرکت و اشخاص حقیقی دیگر از جمله بانک سپه و سپاه پاسداران که با برنامه هسته ای ایران و موشک های بالستیک مرتبط بودند، ضبط شد.
- دور سوم تحریم های شورای امنیت علیه ایران شامل ایجاد محدودیت های مالی و سفر برای برخی افراد و شرکت های ایرانی بود. بر این اساس 13 نفر و 12 شرکت مظنون به همکاری با برنامه هسته ای و موشکی ایران، در فهرست تحریم‌ها قرار گرفتند. در سپتامبر 2008 شورای امنیت قطعنامه دیگری صادر کرد و از ایران خواست که به غنی سازی اورانیوم خاتمه دهد اما ایران دوباره این درخواست را نادیده گرفت.
-  دور چهارم تحریم های سازمان ملل علیه ایران که در نهم ژوئن 2010 تصویب شد، همه بانک های ایرانی در خارج را که مرتبط با برنامه هسته ای یا موشکی ایران بودند، هدف قرار داد. به علاوه همه معاملات افراد و شرکت‌ها با بانک های ایرانی از جمله بانک مرکزی ایران، تحت نظر قرار گرفت.
- دور جدید تحریم‌ها، همچنین شامل تحریم اسلحه و قرار دادن سه شرکت تحت کنترل خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی و 15 موسسه متعلق به سپاه پاسداران در فهرست سیاه بود. این تحریم همچنین، بازرسی محموله های ایرانی را همانند محموله های کره شمالی، توصیه می‌کرد.
- فهرست چهل شرکت دیگر نیز به فهرست سیاه موجود سازمان ملل افزوده شد.
به هر حال خامنه ای رهبر رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی چراغ سبزی هم به وزیر نفت داد و ضمن بی اثر خواند تحریم ها و تاکید بر جهاد اقتصادی گفت که رژیم از استراتژی !! دور زدن تحریم ها استفاده می کند.....البته بعدا که صحبت از چشم انداز شد خودش فهمید که نه از رشد اقتصادی خبری بوده و هست نه بیکاری مشکلش حل شده،تورم غوغا می کند و سرمایه گذاری هم تقریبا صفر است .ضمن اینکه اظهار داشت در دولت نسبت به فساد اخلاقی و مالی حساس! و با آن برخورد کنند...که نیک می دانیم که از روحیات دولت کودتایی روحیه حساس و برخورد به صورت محکم و سفت با مفاسد است،به صورتی که صادق محصولی شد مثلا..
خامنه ای در صحبتی فیلسوفانه پیشنهاد داد که برای عدم تکیه به اقتصاد نفتی اصلا در چاه را ببندیم ....که مشخص کننده احاطه اش بر مسائل نفتی است که گویی نفت را با سطل از چاه می کشند و هر وقت هم نخواستیم درش را گل می گیریم !
و این گونه است که دریاچه ارومیه ای که تا پاییز احتمالا شصت در صدش نابود شده و هیچ بودجه ای برای رفع مشکلش  اختصاص داده نمی شود و تورمی که مردم با گوشت و پوست احساسش می کنند و آمار بالای خود کشی و طلاق و اعتیاد و ....
به من می گوید که این دور زدن چیزی نیست جز بازگشت به عقب ....متاسفانه 

۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

وب نگاری به شرط کلیه

چندی است که اوضاع حسین رونقی جالب نیست و دست آخر؛خبر از وخیم شدن اوضاع جسمی و انتقال چند ساعته اش به بیمارستان طالقانی به گوش می رسد.
در همین حال، پدر این زندانی د‌ر اعتراض به بی‌توجهی نسبت به وضعیت فرزندش نامه‌ای را خطاب به دادستان تهران، ریاست دادگاه انقلاب، دادسرای عمومی انقلاب شهید مقدس و دادیار ناظر بر زندان اوین، ریاست زندان اوین، اداره کل پزشکی قانونی استان تهران منطقه شمال و همچنین کمیسیون حقوق بشر اسلامی نوشته است.که در زیر بخشی از آن را آورده شده است:
"با عنایت بر اینکه ۱) درد شدید کیسه صفرا با بودن ۱۷ میلیگرم سنگ ۲) درد شدید دو کلیه وی که بشدت نامبرده را آزار می‌‏دهند ۳) سوزش شدید ادرار ۴) تکرار ادرار ۵) خونریزی شدید کلیه‏‌هایش می‌‏باشد. به استحضار دادستان محترم کل تهران و مقامات قضایی و مسئولین زندان اوین می‌‏رساند بنده پدر ایشان، فرزندم را بعد از معالجه شده به صورت سالم به زندان تحویل داده بودم اما تا کنون به فرزند اینجانب مرخصی نداده‏اند تا تحت درمان قرار بدهیم حتی متأسفانه مسئولین زندان به مرخصی ایشان عنایت ندارند و برایش می‌‏گویند تو می‌‏خندی و صحبت می‌‏کنی، آیا عمل خندیدن و راه رفتن و صحبت کردن با یکدیگر در زندان می‌‏تواند موید عدم بیماری ایشان باشد یا بهبودی ایشان را تأیید کند علت چیست مسئولین زندان و مأموران محترم با فرزند اینجانب چنین برخورد را دارند مضافاً بر اینکه در مورخ ۱۷/۵/۹۰ پزشک محترم معالج وی گواهی صادر نموده که نامبرده نیاز به رادیولوژیTVPدارد که ببینند خونریزی ایشان از کدام ناحیه است که یک برگ گواهی پزشک و کپی دفترچه بیمار یک برگ به پیوست تقدیم می‌‏گردد و همچنین در تاریخ ۱۷/۵/۹۰ برای آزمایش خون نیز مجدداً در دفترچه ایشان پزشک معالج مرقوم فرموده است و لذا با خونربزی ادرار و وخیم بودن حال حسین در موخ ۱۷/۵/۹۰ ساعت ده و پنجاه دقیقه شب به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد برده شده و در آزمایش نیز نشان داده شده که ایشان خونریزی دارند کپی یک برگ از دفترچه و کپی یک برگ از نتیجه آزمایش را به پیوست تقدیم می‌نمایم قابل ذکر است که از دادستان محترم کسانی که به فرزند اینجانب جهت آزمایش کمک کرده‌اند و به بیمارستان هاشمی‌نژاد برده‌اند کمال تشکر و قدردانی را می‌نمایم و از دادستان محترم و مقامات قضایی و مسئولین زندانتقاضا دارم برای مرخصی فرزندم برای درمان و مداوای ایشان (کلیه‌ها و کیسه صفرا) در منزل زیر نظر پزشکان متخصص و معالج درمان نماییم تا نامبرده از بین نرود اگر به فرزند اینجانب سید حسین رونقی ملکی توجه نگردد جان ایشان در خطر خواهد بود با توجه بر اینکه دین اسلام دین رحمت و بخشش و فتوت و عفو و گذشت و حامی مسلمین و مستضعفین است ناگفته نماند به استحضار دادستان محترم و مقامات قضایی و مسئولین زندان می‌رسانم که فرزندم حسین رونقی ملکی با بودن ۱۳ ماه در سلول انفرادی در زندان اوین زیر شکنجه‌های بازجویان باعث گردیده هر دو کلیه‌هایش و کیسه صفرا و سلامتی‌اش را از دست بدهد و در دین مقدس اسلام این عمل بسیار زشت و ناپسند شمرده شده بخصوص در قانون الهی هم همینطور است کسی هم جوابگو نیست."
البته بنده به شخصه به این که اسلام دین مهربانی و رحمت است و این اعمال زشت است مخالفم و معتقدم علت این دردها باور به این مسئله است که اگر یقین حاصل شود که اسلام همین است و در طول قرون جز رنج و بدبختی و عقب ماندگی و قطع اعضا و کشتار و .. نداشته و این عزیز بر اساس همین اسلام است که در زندان است و تحت شدیدترین شکنجه ها..
به هر روی واقعیت برای وبلاگ نویسان همین است.زندان و شکنجه برای خودشان و تهدید همیشگی خانواده هایشان.اما شاید دلیل شکنجه های اخیر نامه خود حسین رونقی باشد به عباس جعفری دولت آبادی دادستان باشد:
آقای دادستان، یادم می‌آید شما در ابتدای تصدیتان در مصاحبه‌های که در روزنامه‌های حمایت و اطلاعات و مردمسالاری به چاپ رسیده بود تاکید می‌کردید که نفوذ دستگاه‌های امنیتی بر قوه قضائیه را بی‌اثر خواهید کرد.
در آن هنگام این سخن تحول بزرگی در دستگاه قضایی محسوب می‌شد، چرا که در هیچ یک از قوانین آمره کشور، راهی برای اعمال نفوذ دستگاه‌های پلیسی و امنیتی بر دستگاه قضایی تمهید نشده است. اما وقتی در مرداد ماه ٨٩ حکم آزادی من به قید وثیقه ٣٠٠ میلیون تومانی که از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب صادر شده بود، با اعمال نفوذ سپاه لغو شد، تردیدهای در مورد به حقیقت پیوستن اظهارت شما به وجود آمد. این تردید‌ها، البته بعدا به یقین تبدیل شد؛ آنجا که شما درمورد اعزام من به مرخصی استعلاجی تصریح کردید که دادستانی با آن موافقت کرده اما سپاه تاکید کرده که حتی در صورت تعیین وثیقه یک میلیارد تومانی نیز، من (حسین رونقی ملکی) نمی‌توانم به مرخصی اعزام شوم. یادتان هست گفتید وقتی سپاه مخالف است، دادستانی کاری نمی‌تواند بکند......یادتان هست وقتی از شکنجه زندانیان در بازداشت‌گاه سپاه و اطلاعات برایتان گفتم و از زیر پا گذاشته شدن آئین نامه سازمان زندان‌ها، قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی در بازداشتگاه‌های فوق خبر دادم.......ادتان هست گفتم شرایط دسترسی به تغذیه مناسب و دارو، کلینیک تخصصی و محیط‌های آرام برای استراحت من فراهم نیست. در مقابل شما چه گفتید؟ تنها پاسخ دادید که به دلیل مخالفت سپاه نمی‌توانید مرا به مرخصی اعزام کنید. یادتان هست در ملاقات‌های پیشین گفته بودید که اگر پزشکی قانونی با اعزام تو به مرخصی موافقت کند، تو را به مرخصی می‌فرستیم. بعد از صحبت‌های شما تحقیق کردم و دیدم که سه ماه قبل از اظهارات جنابعالی، پزشکی قانونی موافقت خویش را با اعزام من به مرخصی اعلام کرده و برای شما فرستاده بود‌‌ همان وقت هم به‌ شما گفتم که این نهادهای امنیتی هستند که تشخیص می‌دهند چه کسی و چگونه تحت درمان قرار گیرد.
 عفو بین‌الملل در بیانیه ای  که دوم اوت (۱۱ مرداد) منتشر کرده، از دولتمردان ایران خواسته است تا مراقبت‌های درمانی کافی را برای این ۹ زندانی سیاسی فراهم کنند.
عیسی سحرخیز، زهرا جباری، کوروش کوهکن، حسین رونقی ملکی، احمد زیدآبادی، حشمت‌الله طبرزدی، محمدصدیق کبودوند، سعید متین‌پور و سیدمحمدحسین کاظمینی بروجردی، ۹ زندانی سیاسی مورد اشاره عفو بین‌الملل هستند که به گفته این نهاد به مراقبت‌های فوری پزشکی نیاز دارند.
اواخر تیر ماه نیز سازمان گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی همه روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان شده بود.وبلاگ نگارانی که به اتهام توهین به مقدسات ،تبلیغ و اقدام علیه رژیم  در زندان هستند.
وحید اصغری، سعید ملک‌دار، حسین درخشان، سخی ریگی و نوید خان‌جانی، ایمان مسجدی، امیر لطیفی، محمدرضا گلی‌زاده، لادن مستوفی مآب، هانیه صانع‌فرشی، حجت نیکویی و سپهر ابراهیمی، از جمله این وب‌نگاران هستند. با این وجود و با استفاده از نعمت آزادی من کماکان به توهین به مقدسات و رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی ادامه می دهم و امیدوارم که روزی همه شان از صفحه روزگار پاک و از متن پاک ایران زمین زدوده شود....و هیچ عزیزی به جرم اظهار عقیده اش در زندان و زیر شکنجه های وحشیانه مزدوران قرار نگیرد تا این حد که کلیه هایش هزینه این آزاد اندیشی اش را بدهد...

ناصر الدین شاه و زنان در نروژ

داستان از آنجا آغاز می گردد که ویکتوریا،ملکه انگلستان یک دوربین عکاسی به ناصرالدین میرزای یازده ساله هدیه می دهد.و بدین ترتیب وی از سالهای عمرش به صورت تصویر عکس برداری کرده است.از همسرانش،دلقکها،کاخها و جواهرات و هر آنچه که خیلی جنبه عمومی هم نداشته بود به تصویر کشیده شد.
اینها را گفتم که بگویم که یک خانم نروژی به نام "بئاته پترسن" اخیرا انیمیشمی فانتزی درباره وقایع آن زمان با استفاده از همین عکسها را تولید کرده است.وی در سال 2006 نیز به کمک "دیمیتری لوری"  روس تبار مستندی درباره عزاداری عاشورا(نمایش اشکها) ساخته است.که خود گواه از آشنایی با فرهنگ ایرانیان دارد.
به واقع هم چنین است.در سال 2005 اولین سفر به ایران را داشته و عکسهایی در کاخ گلستان نظرش را جلب کرده است.و بعد از آن حدودا پانزده بار دیگر و هر بار تقریبا چهار هفته ای را در ایران برای تحقیق گذرانده تا سه سال بعد کلید کار زده شد.
آنچه باعث شد که توجه خانم پترسن به این دوره جلب شود،ظرافت طبع شاه،تعدد زنان و حضور گسترده و تاثیرآنها در عرصه های اجتماعی-سیاسی به خصوص انیس الدوله؛تضادهای موجود بین سنت و مدرنیته که البته هنوز این مشکل در جامعه ایران به اعتقاد من پابرجاست.خیمه انگلستان و روسیه و فروش منابع ملی و ....!
و اما منابع مطالعاتی ایشان هم اسامی جالبی دارند :"قبله عالم" نوشته عباس امانت ،(اين کتاب درنه فصل و يک مقدّمه مفصّل تدوين شده است و زندگاني ناصرالدين شاه را تا پايان بیست و پنج سال اول سلطنت او در برمي گيرد. امانت براين باور است که همه عوامل و عناصر کليدي و مهم سلطنت دراين دوره شکل گرفته و در بقيه ايام سلطنت، به همان منوال برقرار بوده است) کتاب خاطرات تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین شاه،و "زنان سبیل دار و مردان بدون ریش" نوشته افسانه نجم آبادی نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه هاروارد در رشتهٔ مطالعات زنان، جنسیت و تاریخ 
اما نظر خاصی ایشان در قضیه امیر کبیر و اتفاقات مربوط به تعقیب بهاییان ندارد چون معتقد است که در این صورت اثر خیلی وارد جزییات می شده است ....اما نکته جالب از زبان خانم پترسن :
"یک نکته دیگر هست که دوست دارم درباره نحوه ساختار فیلم اشاره کنم. سه بار در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، یک زن در سقوط نخست‌وزیر نقش داشته است: مهدعلیا در قتل امیر کبیر دست داشت؛ جیران، آقا خان نوری را برکنار کرد؛ و انیس‌الدوله خواستار برکناری مشیرالدوله شد. به این ترتیب تاریخ ناصرالدین شاه و حرم‌سرایش، درباره تکرار این وقایع شباهت‌هایی به یک مثل قدیمی نروژی دارد. در این مثل نروژی، معمولا هر حادثه‌ای سه بار اتفاق می‌افتد. برای مثال، سه برادر باید آزمونی را بگذرانند ولی فقط آخرین نفر موفق می‌شود.
به همین دلیل وقتی فیلم‌نامه «ناصرالدین شاه و ۸۴ زنش» را می‌نوشتم، این نکته را در ذهن داشتم و کمک کرد تا فیلم را ساختاربندی کنم. اگرچه بر خلاف افسانه نروژی، انیس‌الدوله به پاداشی نمی‌رسد. بر عکس، موقعیت او توسط یک مثلث عجیب به خطر می‌افتد: امینه اقدس، ملیجک و ببری خان. یعنی باز هم عدد سه را می‌بینیم."
این کار توسط یک موسسه نروژی پشتیبانی شده ولی همکاران و استودیو رای آوین در تهران و در حقیقت محصول مشترک است.وی از میلاد  موحدی آهنگساز،آرمین بهاری،مسئول جلوه های صوتی و طراحان تجلیل می کند.مخاطب اصلی این فیلم ایرانیها بودند که به صورت غیر قانونی فیلم را از وبسایتها برای دانلود کپی کرده اند.جدای از آن انیمیشن در خانه هنرمندان اسلو به نمایش در آمد و به خصوص بخشهای آرشیوی با استقبال مواجه شد.




۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

خاتون،روسیه،مجاهدین

یک-همیشه باید با یک چیزخنده دار شروع شود....خوب هست که من همین اندک حافظه را دارم که همین روزنامه ایران قبل از انتصابات رژیم شده بود روزنامه دولتی و همه جریانات را به نفع دولت کودتا تغییر می داد،حالا به خرج ملت دویست و شصت صفحه گلاسه مرغوب می زنند و حرفهای مثلا روشن فکرانه و لیبرال که دو ساعت نکشیده همه یا تکذیب می کنند یا عذر خواهی و یا می  نویسند که ما از آن یکی ها منظورمان بود...بعد از زمین و آسمان آدم میفرستند که شکایت کنند از ایران به جرم اندکی تحلیل لیبرانه که مغایر اسلام است و توهین به چادر و که و که و که بیایند پاسخ بدهند...
در وهله اول واقعا یک خط قرمز ضخیم به دور اسلام که همه چیز زندگی بشری با آن مغایر می شود.که به اصطلاح نماینده بیاید لیبرالیسم را با آن مغایر اعلام کند...در ثانی به طور قطع هیچ کدام از این مزدوران جیره خوار نماینده این ملت نیست.و در آخر در جواب حسین شکنجه گر اوین که نه ما اصلا ذوق هم نداریم برای چنین چیزی و خشم ملت نه ....خشم مزدوران و جیره خواران رژیم آخوندی-سپاهی جهت جلب توجه به روزنامه ایران و ضمیمه اش از همان چاپ اول!
دو-سرانجام بعد از کش و قوسی نصفه و نیمه و چشم غره ای از سوی روسیه جهت حمله به ایران...رژیم به پیشنهاد گام به گام روسیه که آدم را یاد کفش می اندازد جواب داد،پاتروشف آمد و جلیلی رفت که در پشت پرده کارهایشان را انجام بدهند.طرحی که معلوم نیست که اگر که چه کند،چه کسی کدام تحریم را لغو می کند..به هر حال این را درک کردند که تحریم ها سبب انفجار در جامعه می شود و در حقیقت جواب بیکاری و تورم و حقوق های پرداخت نشده را با گشت ارشاد و گشت رمضان و کماندوهای ماهواره جمع کن می دهند تا اوضاع از دستشان در نرود.البته نیک پیداست که یک سر این داستان بازی روسیه با غرب است و سر دیگرش زمان خریدن برای رژیم فاشیستی آخوندها و سپاهیها.
سه-بعضی وقتها زیاد روی یک موضوع می مانیم که سبب می شود از کاه ،کوهی بروید....مجاهدین هم مثل فرنود راستگو از همین دسته است و قضیه  دیگر دارد به نقاط شورش میرسد و خود دوستان دست به قلم بزرگش می کنند ... یک طوری که انگار از فردای خارج شدن مجاهدین از لیست تمام فعالیتهای گروه های دیگر قطع می شود و این گروه هم با تمام قوا می رود به ایران و حاکم میشود و یک نظام ایدئولوژیک دیگر و روز از نو....مگر تا قبل از آنکه در لیست بروند اتفاق خاصی افتاد و یا در این چند سال اتفاقی نیفتاد ....تمام ما می دانیم این گروه چه طور عمل کرده و سازماندهی و ثروت دارد اما هیچ محبوبیت و خواستگاه اجتماعی ندارد ....پس نگرانی خاصی نیست و ثانیا به هر حال این افراد نیز ایرانی هستند و حذف مخالف چیزی نیست جز دیکتاتوری .....حداقل از نقاط قوت و رفتارهایشان چون سازمان دهی و جلب نظر بین المللی شان الگو برداری کنید و خود طرحی نو در اندازید ....براندازانه !

قاچاقچیان رژیم

داوود بنی عامری ایرانی تبار سی و هشت ساله ای که در وودلند هیلز شیکاگو زندگی می کند در تاریخ بیست و چهار مرداد به جرم تلاش برای صادرات تجهیزات رادیویی و قطعات موشکی به ایران در دادگاه فدرال به تحمل چهار سال زندان محکوم شد.
 این اتفاق قرار بود از طریق امارات متحده عربی اتفاق بیفتد و البته این اتفاق برای چندمین بار در سال گذشته رخ داده است.در ارتباط با این پرونده دو نفر دیگر نیز متهم هستند یکی با نام مجید موسوی که در ایران است و سه سال قبل در حال ارسال قطعات موشک ضد تانک بوده اند و هم چنین سفارش دستگاه های تست رادیویی نیز داده شده بود و نفر دوم به نام آندرو تلمی نیز که وی نیز ایرانی است چهل ساله و ساکن کالیفرنیا که فعلا در انتظار محاکمه می باشد.
هفته پیش نیز یک هلندی به نام "اولریخ دیویس" پنجاه ساله به اتهام فرستادن کالاهای ممنوعه و قطعات هواپیما و پروکسید هیدروژن محاکمه شد.ظاهرا قطعات ارسالی به دست سپاه رسیده است.و یک سال قبل هم یک پژوهشگر ایرانی-آمریکایی که نزدیک به سه ونیم میلیارد پول از طریق خانواده اش در ایران دریافت کرده بود و ....!!!
اما جدای از مسائل مربوط به تحریم ها امروز نگرانی دنیای غرب،اسراییل و اعراب از برنامه هسته ای ایران به سمت هدایت جنبش های عربی است.آنچه که شبهاتش در مصر توسط اخوان المسلمین وجود دارد و حوادث سوریه و بحرین و ...
حال کشوری چون امارات به خاطر فاصله نزدیکش هم روابط تجاری با تهران دارد و هم روابط استراتژیک با واشنگتن. در این منافع تجار و ایدئولوژی حاکمانشان سبب شده که سیاستهایشان دو گانه شود.
در ایران بر کسی پوشیده نیست که بعد از چین که روابط تجاری گسترده دارد دو کشور ترکیه و امارات به خصوص از طریق دبی علاوه بر خاصیت تجاری به یک حیات خلوت برای ایرانیان و انواع و اقسام تجارتهای قانونی و غیر قانونی بدل شده که فکر نمی کنم لازم به ذکر باشد.جالب آنکه هر دو نیز به خاطر فرار از سلطه ایران با آمریکا اتحاد استراتژیک دارند.
و به خصوص امارات به لحاط تسلیحاتی به شدت تجهیز می شود و همین امر مسئله را پیچیده تر کرده،چه از طرفی همین تجهیزات نیز قابلیت فروش را دارد و رژیم هم تخصص خاصی دارد در دور زدن تحریمها و کپی کردن تکنولوژی.پس این احتمال دور از ذهن نیست که در آینده تعداد بیشتری در ارتباط با ارسال تجهیزات دستگیر شوند و دایره تحریم ها تنگ تر ....

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

پسر بن لادن و حملات احتمالی

سالها قبل در زمان جنگ افغانستان و ایالات متحده یکی،دوبار شاهد حضور برخی اشخاص با چهره های طالبانی و البته سوار بر اتومبیل های خاص و محافظ در نقاط شمالی شهر تهران بودم .....
و امروز رازی را دنیا کشف می کند ...پسر بن لادن در تهران است(شرق وسط،چاپ لندن)...و نامش هم جالب است سیف العدل یعنی شمشیر عدالت اگر اشتباه نکرده باشم !که به اتفاق همسر و فرزندان و همچنین مادر زنش در منطقه شهریار تحت اجبار!!اقامت دارند..حالا معلوم نیست کدام اجبار چون به احتمال قوی اگر نزد پدر بود به اجبار مرده بود..و باز جالب آنکه مادر زنش که دیگر این زندگی را تاب نیاورده و نامش هم "وفا علی الشامی"معروف به "ام ولید" نیز بیست روز پیش به دفتر حفاظت از منافع مصر پناه برده و اکنون در همان جا به سر می برد...و البته خودش هم همسر یکی از شخصیت های معروف القاعده با نام "منظر الافغان" است!!!«منظر الافغان» یا «ابی ولید» تبعه مصر از چهره‌های معروف دوره جهاد علیه حضور شوروی در افغانستان است.نکته جالب برای خود من در این مورد ادعای این زن از حضورش در ایران از ۲۰۰۱ است.و جالبتر آنکه اشپیگل آنلاین  ده ماه قبل حضور نه ساله سیف العدل را  در مناطق شمالی شهر تهران را تایید کرده است.
 قبل از این، دختر اسامه بن لادن به نام ایمان نیز به همین شیوه در مکانی تحت کنترل در تهران زندگی می‌کرد. وی نیز پس از فرار به سفارت عربستان سعودی در تهران رفته بود و پس از مدتی ایران را ترک کرد.که خود نشان از این دارد که یا خوب فرار می کنند یا می گذارند که خوب فرار کنند.شصت و دو سال سن برای فرار این نکته را بهتر نشان میدهد.
و باز جالب آنکه به گفته این زن ده ها تن از سران طالبان(افغان عرب) در مناطقی اطراف تهران تحت محافظت زندگی می کنند.به اضافه دو پسرش عبدالله و عبدالرحمن که همسران ایرانی دارند !!(با تاسف)
این شهروند مصری گفته است که در هنگام خروج از محل تحت اقامت اجباری در تهران، از دست ماموران ایرانی فرار و به دفتر نمایندگی دیپلماتیک مصر در تهران مراجعه کرده است ولی در ابتدا کارمندان سفارت مصر او را جدی نگرفته‌اند ولی پس از شناسایی هویتش، او را به وزارت خارجه ایران و دادگاه بردند تا بتوانند برای او گذرنامه و اوراق و اسناد هویتی صادر کنند.
از طرفی هم در پاسخ به حملات احتمالی اسرائیل و ناتو به تاسیسات اتمی ایران باز هم رییس دولت کودتا اظهار کرده که از این امر پشیمان خواهند شد که دقیقا مشخص نکرد چطور ...بعید است بعد از حمله ناتو کار پشیمان کننده ای انجام شود ...فراموش نمی کنیم که همین چند روز مبارزه با پ.ک.ک به استثنای تلفات و مهمات از دست رفته ،برای سپاه که ادعای قدرت دارد زمان بر بوده و وقت زیادی در مبارزه با یک گروهک صرف شده ...قوای ناتو که جای خودش را دارد.
اما شاید آنچه در این برهه از زمان محتمل است و چنانچه مجاهدین خلق نیز از فهرست تروریستی خارج شود و با تشدید درگیریهای مرزی این فرض دور از ذهن نیست که حضور پسر بن لادن بهانه ای برای اوباما که امروز سردمدار مبارزه با بن لادن است بدهد که به اتفاق ناتو به ایران حمله کنند و البته در این راه از مخالفین مسلح نیز استفاده کند.
 سرویس‌های اطلاعاتی آمریکائی دائما به این موضوع فکر می‌کنند که ممکن است ایران سیف‌العدل را برای انجام عملیات انتقامی علیه غرب خریده باشد. او این عملیات را ممکن است برای زمانی طراحی کند که تاسیسات اتمی ایران مورد حمله نظامی قرار گیرد.

۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

محاکمه در خیابان

رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی قصد دارد آخر هفته را برای خارج نشینان پربار و هیجان انگیز کند.فائزه هاشمی به دادگاه می رود...دادگاه انقلاب ،جالب است نه؟پدرت از ارکان انقلاب باشد و خدمات بی نظیری به انقلابش کرده باشد و دادگاه همین انقلاب فائزه را محاکمه خواهد کرد و اما خبر گزاری سپاه (فارس):
خبرگزاری فارس در انتهای خبر خود نوشته است در جلسه دادگاه نماینده دادستان با قرائت كیفرخواست شكایت مدعی‌العموم را علیه فائزه هاشمی مطرح و سپس قاضی صلواتی به استناد كیفرخواست صادره اتهامات نامبرده را به وی تفهیم خواهد كرد. متهمه نیز ضمن دفاع از خود به سؤال‌های قاضی دادگاه در رابطه با اتهامات مطروحه پاسخ خواهد داد و غلامعلی ریاحی نیز به عنوان وكیل فائزه هاشمی از وی دفاع خواهد كرد."
خبرگزاری پیشگویی می کند دیگر!یعنی فقط دیالوگ ها را ننوشت تا قدری سورپرایز شویم .و البته دادگاه حداقل یک روند چهار ماهه را برای صدور حکم خواهد گذراند تا قدری سرمان گرم شود.
البته این ابتدای داستان نیست و آخرش هم نخواهد بود و خبر از خلع لباس آخوندی کروبی هم بگوش می رسد ...و البته بعد از روشن شدن تکلیفش در دادگاه آخوندیت در دادگاه احتمالا انقلاب هم باید رخ نمایی کند...
نکته قابل عدم وجود دادگاه آخوندی است در قانون اساسی رژیم و از اختراعات جالب خودشان است و خلع لباس برای افرادی چون کاظم شريعتمداری، محمد موسوی خوئينی ها، عبدالله نوری، محسن کديور، مهدی هاشمی، حسن يوسفی اشکوری و هادی قابل سابقه داشته است.
در ضمن خبر از آن رسیده که در صد بالایی !از پرونده های اصلاح طلبان رسیدگی و مختومه شده و موارد باقیمانده اندک نیاز به زمان و برخی مسائل دارد !!
یعنی تیتر خبری و سرگرم کردن مردم ....به ادامه توجه فرمایید :
لاریحانی رئیس قوه قضائیه هفته پیش اعلام کرده بود که این قوه درصدد آزادی برخی از زندانیان اصلاح طلبان است.
این اقدام قوه قضائیه در آستانه دیدار قریب الوقوع گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل به تهران اعلام شده است.
 
دوست عزیزی در وبلاگش با اظهار نگرانی از این محاکمات دعوت از مردم کرده بود برای سازمان دهی مجدد و ایجاد چالش برای رژیم ....من به شخصه به این احساسش تبریک می گویم اما بعید می دانم دوست عزیز نه در پس این محاکمات اتفاق خاصی برای هاشمی و کروبی و ... بیفتد و نه .....بگذار این گونه بگویم ....جنبشها و سازماندهی امروز در سطح آب بازی،قایم باشک،دوز،یک قل و دو قل و ....است .
درد ما چیز دیگری است و درمانش چیز دیگر و این تیترها بازی گرفتن افکار ما و خرید زمان برای رژیم است...
طرحی نو در انداز ....براندازانه . 

۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

احجام مقدس و دوربین

طی روزهای اخیر تعداد زیادی عکس و ویدیو منتشر شد که حال و هوایی از تقدس را داشت!
یک-حضور فرشته ای در قالب نوری بر بام کعبه :
اول:تا آنجایی که من اطلاع دارم در اینجا و مسجد مدینه به آسانی نمی توانی یک دوربین به دست بگیری و فیلم برداری کنی و بدون هماهنگی امری محال است.
دوم:نه یکی بلکه سه دوربین و از سه زاویه و فیلمبردار کاملا هوشیار است یعنی اصلا تداعی تصادفی بودن را نمی کند.
سوم:تشخیص آقایان در محل به صورت دقیق است و تکنولوژی در عکسهای با کیفیت بهتر فرشته را کاملا مشخص نشان می دهد!
چهارم:نکته جالب اینکه این فرشته دقیقا دو بال و به شکل تصورات ما در انیمیشن ها می باشد که خود جای بحثی مفصل است ...
پنجم:این سئوال مطرح است که به فرض درست بودن این ها چه لزومی دارد که فرشته ای که به قول خودشان در بارگاه حق نشسته است این مسافت را طی کند و جهت قرب خود را محکم به طاق کعبه بکوبد...مگر نه این که این نماد برای بشری که از خدایش دور است ؟
ششم:شیخ "عبدالمعطی بیومی" یکی از علمای دانشگاه الأزهر مصر طی اظهاراتی گفته ملائکه قابل رؤیت نیستند بلکه آنان به صورت نوری در قلوب انسان ها دیده می شوند!!
جبرییل هم به صورت مردی که "دحیه الکلبی" نام داشت و فردی نورانی بود، ظاهر می شد اما هیچ کسی به جز محمد  او را نمی دید!!؟البته نمی دانم تضاد را چگونه توضیح دهم ....
دو:تبدیل شدن ابر طوفانی به نیم رخی شبیه انسان:
اول:نام فیلمبردار دنیس است و از یک طوفان بزرگ فیلمبرداری می کند.من ترجیح می دهم در خانه باشم !
دوم:دوربین را طوری می چرخاند گویا دنبال چیزی است و در نهایت هم پیدایش می کند.
سوم: بر اساس گزارش ياهو نيوز، به گفته دكتر پري، سخنگوي مركز ملي علوم اتمسفري، ديده شدن ابرها در شكل‌هاي قابل تشخيص بستگي به شانس دارد و امري اتفاقي است.در حقیقت حرکت هوای داخل ابرها قادر به تولید هر شکلی هست.
اما از این دسته داستان سراییها و خوراک درست کردن برای خرافات کم نداریم.یادمان نرفته همین چند ماه پیش در تلویزیون ترکیه تصاویری را پخش کردند و کارشناس آوردند که امام زمان در بین تظاهر کنندگان مصری به صورت نوری که بر اسبی سوار است دیده شده و مدارکش هم موجود است !!!
در باب وجود و عدم وجود امام زمان نمی خواهم سخن بگویم ...اما نکته طنز این جاست که در قرن بیست و یکم ایشان هنوز از اسب استفاده می کنند و از وجود وسائط نقلیه دیگر نا آگاهند ....اما نتیجه آنالیز تصاویری که از دوربین داخل هتل به دست آمده مشخص شد که آنچه دیده می شود انعکاس تصاویر و نوری است که از طریق تلویزیون پخش و در شیشه پنجره مقابل دوربین انعکاس یافته است ...
 

۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

تقابل نایاک و مجاهدین

این روزها بحث ها و اما و اگرها بر سر سازمان مجاهدین خلق بالا گرفته ،چه شائبه این مسئله می باشد که ایالات متحده قصد دارد که این سازمان از فهرست گروه های تروریستی خارج کند.البته یادم نیست که زمانی که اروپا این سازمان را ازفهرست گروه های تروریستی خارج کرد هم همین بحث ها بود یا نه !
و گروهی هم بر آن شدند که بیانیه و یا به عبارت دقیق تر درخواستی داشته باشند از امریکا که این کار را نکند.روند آبراهامیان، علی انصاری، رضا اصلان، شائول بخاش، مهرزاد بروجردی، جان کول، جیمز دوبینز، فریده فرهی، دخی فصیحیان، هادی قائمی، فاطمه حقیقت جو، کوان هریس، نادر هاشمی، رامین جهانبگلو، محسن کدیور، مهران کامروا، استفان کینزر، جان لیمبرت، اسکات لوکاس، فیروزه محمودی، رضا مرعشی، آزاده معاونی، رسول نفیسی، سحرنمازیخواه، تریتا پارسی، پل پیلار، نسرین رحیمیه، ر.ک.رمضانی، جیسون رضائیان، احمد صدری، محمود صدری، محمد سهیمی، الهه شریف پورهیکس، ساسان شعاع منش، گری سیک، جان تیرمن وواینه وایت امضا کنندگان نامه ای هستند که خواهان باقی ماندن سازمان مجاهدین خلق در لیست سازمان های تروریستی است.
به هر تقدیر این داستان دو نتیجه بیشتر ندارد یا این سازمان از فهرست تروریستی خارج میشود یا نمی شود.اگر نشود که باز داستان همین است تلاش مجاهدین و تلاش گروه مخالف.اما اگر خارج شود چه ؟؟
تاریخ را کمی عقب می بریم.در اوایل دهه هشتاد با ورود رسانه های ماهواره ای و تشدید جنبش های دانشجویی در ادامه روند کوی دانشگاه و هجده تیر و مضاف بر آن ارتباط شاهزاده رضا پهلوی با مردم به صورت مستقیم از طریق برنامه های میز گزد مانند و تبیین نظرات ایشان جنبشهایی شکل گرفت که نقطه اوج آن در تیر سال هشتاد و دو بود که با سرکوب شدیدی در خیابانها و دانشگاه های کشور مواجه شد و بعد از آن شکل جنبشها تحت عنوان نافرمانی مدنی ادامه داشت که متاسفانه به مرور زمان و نیز حضور نیروهای مختلف و در نهایت به استهزا کشاندن این طرح تقریبا کار آیی خود را از دست داد...مثال معروفش خاموش کردن چراغها و کشیدن پرده ها سر ساعت معین ...
تقریبا تمامی انرژیهای از دست رفته بعد از بیست و دو خرداد هشتاد و هشت و زیر امواجی از احساسات دوباره ظاهر شد و حتی حالت سقوط رژیم آخوندی-سپاهی هم دور از ذهن نبود ...نظر شخصی من این است که خود موسوی هم گمان نمی کرد چنان جمعیتی را در خیابان انقلاب ببیند...چه اگر آن روز اراده می کرد به یقین رژیم در هم می شکست و شاید قهرمان اول داستان می شد ولی در پس دعوت به سکوت و آرامش فرصتی به عمال رژیم داد تا برنامه ریزی کنند و در نهایت آن شد که امروز حاصل شده است.
عیب مشترک هر دو نمونه دعوت به آرامش و پرهیز از خشونت است به بهانه با فرهنگ بودن ما و تفاوت ما با آنها و نتیجه اخلاقیش اینکه ما زندانی شدیم،به ما تجاوز شد،کتک خوردیم،جلای وطن کردیم و .... و آنها سر جایشان هستند و وقیح تر از دیروز.درک این مسئله مهم هست که برای کسی باید متمدن شد که اصولا بداند تمدن را چگونه می نویسند!
او که بی رحم است نباید طرف دیگر صورت را بدهی برای یک سیلی دیگر که چپ و راست همرنگ شود...باید با خشونت بر او تاخت و او دقیقا همین یک زبان را می فهمد...تجهیز نیروهایش برای همین است....زبانش خشونت است نه مذاکره !
اگر نگران این هستیم که از پس این خشونت جامعه خشن شود یا در پس فردای حکومت رژیم ،یک نظام رادیکال دیگر سر کار بیاید باید بگویم از روی آمار تجاوز و قتل همین چند وقت اخیر راحت است بگویم که جامعه مدتهاست که غرق خشونت است و اگر نگران حکونت آینده هستیم بهتر از پس فردای تغییر متمدن و غیر خشن شویم،که امروز نیاز ماست.
اما مجاهدین شاید در پس،این رهایی از فهرست تروریستی به ایده من تنها سازمان و تشکل قوی هست که تمکن مالی دارد و برای بسیاری از اهدافش می تواند برنامه ریزی کند و به اجرا بگذارد و گزینه ای جدی است در برابر رژیم شاید به علت ایدئولوژیزگی و خشونت ذاتی که می تواند داشته باشد و شاید شعار هایش نیز تغییر کند تنها ایرادش این است که سابقه خوبی ندارد و شاید به اندازه شاهزاده رضا پهلوی و حتی موسوی نزد مردم محبوبیت ندارد.
کماکان باید به انتظار نشست .

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

قرارگاه خون آشامها

پس از انتصابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، به دستور شورای عالی امنیت ملی وظیفه کنترل پایتخت تا دو ماه (از ۲۵ خرداد تا ۲۵ مرداد ۱۳۸۸) بر عهده قرارگاه ثارالله و زیرمجموعه‌اش سپاه محمد رسول‌الله در تعامل با نیروی مقاومت بسیج گذاشته شد. در جریان اعتراض‌ها، شبه‌نظامیان بسیجی که در کنار ماموران نیروی انتظامی در مقابله با معترضان در تظاهرات تهران حضور داشتند، تحت فرماندهی سپاه محمد رسول الله بودند. برخی دیگر از منابع حمله به ستادهای موسوی در شب انتخابات و دستگیری اصلاح‌طلبان را به نیروهای لبنانی سپاه قدس با فرماندهی قرارگاه ثارالله نسبت می‌دهند.
اما شروع کار در جایی دیگر در اوایل دهه هفتاد بود که سازمانها و نهادهایی نوپا از دل قوانین  رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی در می آمد و اوج تحرکات این قرارگاه در هجده تیر هفتاد و هشت بود و آنچه به چشم دیدم در تیر هشتاد و دو بود در گرامیداشت آنچه در چهار سال قبل شروع کرده بودیم ...در شدیدترین سرکوبی که در آن دوران به یاد می آورم در سراسر تهران به خصوص شهرک غرب،کارگر،میدان محسنی و ...و حضور قرار گاه ثارالله !
در سال ۸۴ پس از انتقال جعفری به دفتر خامنه ای ، زاهدی که جایگزین او در ‏فرماندهی نیروی زمینی شده بود، همزمان فرماندهی قرارگاه ثارالله را برعهده گرفت. در تیر ۱۳۸۷حجازی قائم‌مقام فرمانده سپاه، باز هم با حفظ سمت به عنوان فرمانده قرارگاه ثارالله منصوب ‏شد.
می‌توان گفت فرمانده این قرارگاه، فرماندار نظامی تهران است. ثارالله مهمترین واحد امنیتی درون سپاه است. همیشه فرمانده این قرارگاه ‏یكی از سه  فرمانده ارشد سپاه است.نکته این که خبرگزاری فارس، خبرگزاری قرارگاه ثارالله است و بودجه و امکانات آن را همین قرارگاه تامین می کند.لازم به ذکر است که این قرار گاه زیر مجموعه هایی چون  سپاه محمد رسول‌الله متشکل از نیروهای کادر و وظیفه سپاه و گردان‌های عاشورا و ‏الزهرا نیز دارد که به اتفاق یک رزمایش درست چند ماه قبل از انتصابات هشتاد و هشت داشته اند و نقش مستقیم در کهریزک و زیر زمین وزارت کشور.داوود احمدی‌نژاد برادر محمود احمدی نژاد نیز در گذشته مدتی معاون قرارگاه ثارالله بوده است و اکنون نقش مهم پل ارتباطی ثارالله را در کابینه و درکنار برادرش برعهده دارد.

گفته میشود  نگرانی از نتیجه  و شکست احمدی نژاد همراه با یک گزارش در اختیار مجتبی خامنه‌ای قرار می‌گیرد تا با رهبر در این باره صحبت کند. دادن وقت اضافه تلویزیونی به احمدی نژاد، توصیه به چند سفر شتابزده استانی و باز گذاشتن دست او برای هر سخن و تلاشی که بتواند آراء وی را بالا ببرد، نتیجه‌ای‌ست که مجتبی خامنه‌ای به قرارگاه ثارالله باز می‌گرداند. در عین حال این توصیه توسط مجتبی خامنه‌ای در جلسه قرارگاه ثارالله که در آن از جمله فیروزآبادی و عزیز جعفری فرمانده سپاه حضور داشته‌اند ابلاغ می‌شود که در عین حال، شما طرح اقدام را دنبال کنید !
لیست دستگیری‌های وسیع از میان فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، حقوقدان‌ها، رهبران دانشجوئی و... تهیه می‌شود.احمد وحیدی
بدلیل سالهای فرماندهی‌اش در سپاه قدس ماموریت مافوق سری واحد ضربه اول کودتا را برعهده می‌گیرد. شماری از افراد واحد امنیتی سپاه قدس که عمدتا لبنانی و فلسطینی (از افراد حماس) بوده‌اند واحد ضربه اول را تشکیل می‌دهند. نکته آنکه قرارگاه ثارالله در صورت بروز بحران و شرایط ویژه که تشخیص آن با شورای عالی امنیت ملی و تصویب شخص خامنه ای است، مسئولیت برقراری امنیت شهر تهران را عهده‌دار می‌شود.
آخرین جلسه قرارگاه ثارالله، به بهانه دفاع از نظام، تصمیم به آغاز عملیات می‌گیرد. اولین یورش به ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در سراسر کشور و سرانجام یورش بزرگ با کمک واحد ضربه اول سپاه قدس در تهران صورت می‌گیرد. متعاقب آن، لیست دستگیری‌ها به اجرا گذاشته می‌شود. از همان نیمه شب دستگیری‌ها شروع می‌شود و روز بعد، بدنبال پخش بیانیه‌ای که آن را بیانیه کودتا می‌گویند با امضای علی خامنه‌ای، دستگیری‌ها سرعت می‌گیرد.
اما تظاهرات مردم سخن  دیگری بود و سقوط رژیم حتمی ...و بعد جمعه سیاه و سخنرانی جلاد ملت و آنچه که بر ما گذشت از یک سو زد و خورد و درگیری با نیروهای فیزیکیشان و از سوی دیگر مزدورانشان در میان مردم تا این حلقه اتحاد گسسته شود.

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

سپاه

همیشه می خواهم از همین واژه استفاده کنم حکومت فاشیستی آخوندی-سپاهی....یک سوی تمام این داستان قدرت سپاه است که پوتین های سنگینش را امروز روی همه چیز این مملکت گذاشته و همه جریانها را به نفع خود ختم می کند..همه مرکز قدرت..همه چیز به سپاه ختم میشود.
از وزارت اطلاعات،فرودگاهها و کلا سامانه های خروج ...مخابرات و پارازیت و فیلترینگ ،سلاح ها و کلا آنچه مربوط به جنگ افروزی است..مراکز هسته ای ...صنایع خصوصی،مواد مخدر،و کلا هر آنچه به قاچاق ربطی داشته باشد.تا رسانه ها اعم از رادیو و تلویزیون و وبسایت و وبلاگ و روزنامه و انواع و اقسام نشریه و خلاصه هر جا که سرت را بچرخانی یک سپاهی آنجا شعبه زده برای خودش .
سرکوب جنبش در سال هشتاد و هشت را هم یادمان نرفته که همین سیاه پوشان بیس بالیست  بودند که سرکوب کردند با چنان رفتارهای وحشیانه شان .اما وقاحت به اضافه سمبه پر زورشان کار را فراتر برده و در بهت تمام مجلس فرمایشی و مزدوری که به ظاهر سر دشمنی با دولت دارد چنان رای اعتمادی به سپاهی عبوس می دهد که به تاریخشان نبوده...تنها یک رای مخالف که لقبش همان"بی بصیرت" می شود که نه از وی می کاهد نه اوضاع برمی گردد.نفت به سپاه رسید.
بودجه ای صد و بیست میلیاردی سرازیر می شود به قرارگاه شیطانی خاتم و صد تای دیگر به دست بررسی و این تازه منهای شیرهای نفتی است که دست سپاه افتاده و هر تهدیدی را به راحتی عملی می کند.
و صد البته هست که از گلوی ملت می زنند و می دهند به سومالی ها که باز در قسمتی دیگر از دنیا مزدور پروری کنند.این پول نفت (همراه گاز)و منابع دیگر بی همتای سرزمین مادری به جای اینکه صرف چرخاندن چرخهای مملکت و آباد کردن این مرز و بوم شود،دائما مزدور می پروراند و تروریست تحویل جامعه بین المللی می دهد و تازه بمب اتم هم می خواهد،که گاها خمی می آورد به ابروان ابر قدرتها که نیم نگاهی هم این روزها به حمله نظامی به ایران دارند!
ایرانی که در سی و اندی سال قبل در زمان شاه فقید سرمایه گذاریش در ایالات متحده و اروپا و استرالیا بود و از سهام داران بورس در دنیا و ارتشی کم نظیر و پیشتاز در علوم و صنایع و هنر ...تمام هستی اش شده سپاه و سرنوشت همه چیز گره خورده به سپاه و بیت خامنه ای ....!
انتخاباتشان هم که کم فرمایشی و سوری بود نیرو گسیل کرده اند در شهرستانها جهت شستشوی مغزی و حتما و حتما گرفتن رای به بهانه اندک.
و سورپرایز بزرگ.......که اسناد و مدارک داریم از دیدار مشاییون و شبکه های فراماسون و غربی و اصلا اینها یهودی بودند و تا بدین روزش نمی خواستند بفهمیم که فهمیدیم و یادشان رفته که رهبر ناقصشان دو سال پیش به بهانه نزدیک بودن نظرش به همین مردک کوته چه جوانهایی را به خاک و خون نکشید و چه کوی دانشگاه ها و کهریزک ها و مسئول اجرایی سپاه و مشخصا بیت و قرارگاه کثیف ثارا...! 

۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه

زندگی در قفس

این مطلب برگرفته از یک ایمیل است که دوست عزیزی برایم ارسال کرد و حاوی دو نکته است یکی مقایسه آمال سیستم آخوندی-سپاهی موجود با کمونیستی در کره شمالی ،در وطنمان و دیگری تلنگری است به دوستداران چنین نظامهای کمونیستی !
در کره شمالی تنها کسی که حق فکر کردن دارد رهبر حکومت است که فرماندهء بزرگ نامیده میشود . وقتی فرماندهء بزرگ دربارهء مسئله ای حرفی زد دیگر هیچکس حق ندارد در آن زمینه اظهار نظر کند .
از نظر حکومت کمونیستی آن کشور ، مردم کره شمالی و حتی مدیران و مقامات آن کشور وظیفه ای جز کشف حقیقت در افکار و سخنان رهبر نظام کمونیستی را ندارند . چندی پیش رهبر حکومت کره شمالی ( کیم چونگ ایل ) در حال بازدید از جایی به خانمی که کت و دامن پوشیده بود گفته بود شما در لباس سنتی کره ای زیباتر به نظر می رسید .. همان شب تلویزیون کره شمالی با قطع برنامه های عادی اش اعلام کرد از این لحظه به بعد همهء زنان شاغل در کشورمان موظف هستند که با لباس سنتی کره ای از خانه هایشان خارج شوند تا جهان زیباتر شود!
کره شمالی طبیعت بسیار زیبایی دارد و دارای تنوع آب و هوایی شگفت انگیزی است اما مردم این کشور حق خروج از روستا ها یا شهرهایشان را ندارند . در واقع همه در همان جایی که زندگی می کنند زندانی هستند . برای رفتن از روستایی به روستایی دیگر و یا شهری به شهر دیگر باید از حکومت اجازه بگیرند .
در کره شمالی کسی حق انتخاب همسر و ازدواج را ندارد ، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور . یعنی دختر و پسری که عاشق هم شده اند باید گزارش کاملی از نحوهء عاشق شدنشان ، دلیل عاشق شدنشان ، میزان علاقه و احساسی که نسبت به یکدیگر دارند و خیلی چیزهای دیگری را در چندین صفحه بنویسند و تحویل مقامات امنیتی بدهند تا نوبت مصاحبه شان شود . قبل از مصاحبه ، سیستمهای امنیتی و نظامی کره شمالی هفت نسل پشت و جد و آباد دختر و پسر را بررسی می کنند و
نهایتا اگر مورد مشکوکی دیده نشد ، برای ازدواج آن دختر و پسر جوان مجوز صادر می کنند.
مردم کره شمالی همیشه فقیر و قحطی زده هستند و سالیانه چندین هزار نفر از آنها به دلیل گرسنگی می میرند .
دولت کره شمالی معمولا کمکهای غذایی خارجی را نمی پذیرد چرا که معتقد است این غذا ها ممکن است روی افکار مردم اثرات نامطلوب بگذارد و باعث تهاجم فرهنگی علیه نظام کمونیستی شود .
سفر مردم کره شمالی به خارج از کشور مطلقا ممنوع است و هر کس مایل به دیدن خارج باشد به عنوان یک ضد انقلاب و عامل دشمن دستگیر می شود . حتی تلفن زدن به خارج از کشور هم می تواند منجر به تیرباران شخص تلفن کننده شود .
سفر خارجی ها نیز به داخل کره شمالی مطلقا ممنوع هست ، بجز کمونیستها و سوسیالیستهای ضد آمریکایی که از برخی از کشورهای دنیا به شکل گروهی و به صورت تورهای همبستگی! و برای شرکت در جشنهای دولتی به این کشور سفر می کنند . به ازای هر توریست هم یک نفر برای مراقبت و بطور شبانه روزی در کنارش هست تا مبادا با کسی حرفی بزند .
در کره شمالی حتی خواب دیدن مردم هم کنترل میشود و دانش آموزان موظف هستند آخرین خوابهای سیاسی خود و والدینشان را به نمایندهء وزارت اطلاعات و امنیت در کلاسشان! گزارش کنند .
انتشار هر نوع خبر ناخوشایند سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و غیره که مربوط به کره شمالی باشد ممنوع است . هر گونه انتقاد از نظام کمونیستی و مقامات آن نیز جرم تلقی میشود . دوازده روزنامه در این کشور منتشر می شوند اما خبرنگار ندارند! این روزنامه ها موظف هستند که هر روز خبرهایی که از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت می کنند را عینا منتشر کننند . فقط برخی از مقالات آنها با هم فرق می کند .
پخش و نمایش هر نوع فیلم و حتی کارتون خارجی در تلوزیون کره شمالی مطلقا ممنوع است . پدیدهء اینترنت در کره شمالی وجود ندارد و داشتن رادیوهایی که قادر به دریافت امواج خارجی باشند و یا گیرنده های تلوزیونهای ماهواره ای و دستگاه فاکس جرم است . حتی موبایل و دوربین فیلمبرداری نیز جزو ابزار جاسوسی برای دشمن محسوب میشوند و دارنده اش می تواند با مجازات تیرباران در ملاء عام روبرو شود!!
کمونیستهایی هم که به عنوان مهمان دولت کره شمالی و به منظور شرکت در جشنهای دولتی به آن کشور سفر می کنند باید به محض ورود ، دوربین فیلمبرداری و موبایل خود را تحویل بدهند و در وقت خروج از آن کشور تحویل بگیرند . حرف زدن با اتباع کره شمالی برای خارجی ها مطلقا ممنوع است و حتی اگر قیمت کالایی را هم بخواهند بپرسند این کار را باید از طریق فردی که مراقب توریست است و او را قدم به قدم همراهی می کند ، پرسیده شود .
مردم کره شمالی هیچ خبری از دنیای بیرون از کشورشان ندارند و تاکنون هیچ فیلم خارجی را در تلویزیونشان یا سینماهایشان ندیده اند . آنها نمی دانند که واقعا در دنیا چه می گذرد؟
چند سال پیش در دانشگاه پیونگ یانگ کره شمالی فیلم اولیور توئیست که داستانش متعلق به دویست سال پیش است را برای دانشجویان نمایش داده بودند و گفته بودند حالا خودتان خیابانهای لندن را ببینید و قضاوت کنید که ما پیشرفته تریم یا اروپایی ها؟
مقامات کره شمالی می گویند تماشای فیلمهای خارجی و بخصوص فیلمهای آمریکایی باعث تهاجم فرهنگی دشمن می شود . اصولا مقامات کره شمالی به تمام دنیا ( بجز چین ، روسیه ، کوبا ، لیبی ، سوریه و ونزوئلا ) می گویند دشمن!!
همهء مردم کره شمالی موظف هستند که با یونیفرم رسمی از منزل خارج شوند و یا آنکه علامت خاصی را روی پیراهنهایشان نصب کنند تا به این ترتیب وزارت اطلاعات و امنیت کشورشان بداند چه کسانی و با چه شغلها و موقعیتهایی در حال عبور و مرور در کوچه ها و خیابانها هستند .مردم کره شمالی موظف هستند که هر روز و قبل از شروع کار ابتدا در مقابل مجسمه های رهبر حکومتشان و پدر او تعظیم کنند و سپس به مدت ده دقیقه به سخنرانی های ضد آمریکایی رئیس یا مدیر یا معلمشان گوش کنند و بعد هم به مدت پنج دقیقه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر دشمن بدهند و آنگاه کارشان یا درسشان را آغاز نمایند.
 کشور کره شمالی تنها یک وبسایت دارد! 
تنهاسایت کره شمالی که توسط وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور اداره میشود صراحتا به زبان انگلیسی نوشته است که طبق کشف جدیدی که شده ، کیم ایل سونگ از همان ابتدا بخشی از خورشید بوده! وقتی کیم ایل سونگ مرد ، مرکز هواشناسی کره شمالی اعلام کرد به دلیل پیوستن رهبر بزرگ و بنیانگزار کبیر انقلاب کمونیستی کره شمالی به خورشید ، درجهء حرارت خورشید و طبیعتا گرمای جهان بطور ناگهانی بالا رفته است!
سازمان حفاظت محیط زیست کره شمالی نیز اعلام کرد گروهها و دسته های انبوه و بی شماری از پرندگان به طرز شگفت انگیزی برای بنیانگزار انقلاب شکوهمند کمونیستی ادای احترام کرده اند 
کمونیستهای ایرانی که در نوع خود عجیب و غریب ترین کمونیستهای جهان محسوب میشوند با رحل اقامت افکندن در کشورهای اروپای غربی و نیز کانادا و آمریکا ، از بام تا شام علیه همین کشورهای غربی ، کانادا و آمریکا در وبسایتها و وبلاگها و فیس بوکهایش مطلب می نویسند اما حاضر نیستند برای یک شب در عمرشان هم که شده است این کشورهای غربی و پادشاهی اروپایی را ول کنند و بروند در کره شمالی یا کوبا زندگی کنند تا طعم زندگی در زیر سایهء یک حکومت کمونیستی و کمونیسم واقعی را بچشند!!!

۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه

جنبشهایی از جنس فرنود راستگو

دنیای غریبی شده؛هیچ چیز آنطوری نیست که باید باشد و هیچ چیز آنگونه که به نظر می رسد نیست ولی یادمان باشد که همه چیز به دست ما هست که اینور و آنور می شود.بارها و بارها نوشتید که بهار عربی از راه رسید و ببین چگونه است که اعراب با یک اتحاد قوی و بدون عقب نشینی حکامشان را از تخت به زیر کشیدند.عرض کردم زود قضاوت نکنید این اول کار است.بعضی دیکتاتورها بودنشان بهتر از نبودشان است.توسعه گرا هستند و در فکر بالا بردن جایگاهشان در دنیا فقط یک مقدار زور گو هستند که باید با مدارا و اصلاح مسئله حل می شد تا اینکه اخوان المسلمینی از گرد راه برسد و تعیین تکلیف کند و سپس ارتش انقلابیون را از کف خیابانها براند و تازه این اول داستان انقلابی گری است .حال آنکه قدری این سوتر در سوریه و ایران دو حاکم جانی و روانی به جان مردمشان افتاده اند و هیچ آبی از آب تکانی نمی خورد یکی با توپ و تانک می کشد دیگری با باتوم و گشت ارشاد و اوین و ... درو می کند نسل بشر را.
گفتی ببین فلان بازیگر و کارگردان سینما را به خاطر عقیده و جنبش و پوشیدن سبز و ساختن فلان فیلم بازداشت کرده اند و دست فلان ارگان سپاه است و چه و چه !!عرض کردم خودم که هیچ ...چقدر از شعراینمان و اهالی موسیقی مان در زندان ها هستند که هیچ چهره ندارند ؟ چقدر جوان و فعال سیاسی و دانشجویی ؛چقدر استاد دانشگاه و وکیل در زندانهای طولانی هستند ؟چقدر ورزشکار در همین یک ماه جانشان از دست رفت آنهم به صورت کاملا مشکوک ؛ قایقران در آب غرق می شود،بانویی که هیمالیا فتح کرده به قعر دره ها می رود ،فوتبالیستهایش انواع و اقسان سکته ها را می زنند و مردان آهنینش به ضربتی از پای در می آیند.
و فردای روز رهایی آن بازیگر مورد نظرت ساخت فیلم جدیدش کلید می خورد!!
گفتی بیا و ببین مردم و جوانهایمان تمام ارکان نظام را انگشت به دهان گذاشت و ما سه ساعت رفتیم آب بازی و خز بازی کردیم و خلاصه تو روی رژیم ایستادیم.عرض کردم  حالا من از قالیباف که بگذرم که همه دنیا فهمیدند این برنامه خودشان است،حالا رفتی آب بازی این خیلی خوب است ولی تو همان فیس بوک گفتمت که بزرگش نکن،خودتان را که گرفتند و باز یک اعتراف مضحک دیگر از جنس مغز کوچک و نداشته این رژیم که تفریح و آب بازی در گرمای پنجاه درجه اش ،هنجار طالبانیش  را می شکند.
ولی بین خودمان باشد ،چرا اسمش را گذاشتی جنبش عظیم آب بازی و خز بازی؟؟؟با این کارت کدام یک از ارکان استبداد دینی رژیم فاشیستی آخوندی-سپاهی را لرزاندی !!نیروی انتظامی ؟کل داستان به یک قطع آب به پایان رسید!اگر آب بازی دائمی می خواهی راهش این نیست عزیز .
و در پایان گفتی جنبش فرنود و ..... شکل گرفته و بیست هزار تایی  در فیس بوک به حمایت برخواسته اند و چه جکها و طنازیها که دوستان مبارز راه آزادی نورزیده اند و خلاصه دنیایی فهمید که فرنودی هست که خودش میشورد ....!!ترس از این دارم که فرنود نیز به بهانه این هواداریتان سر از حبس خانگی در بیاورد.
و چه بگویم که در دنیایی که یک سرش همه برای آزادی قیمت خونشان را می دهند ما چه جنبشها و چه خیزشها تقدیم جهانیان می کنیم !!